سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد دوباره (دختر امروز)
 
قالب وبلاگ

نمیخواااااااااااااااااااام حالا چطوری اونهمه رو دوباره بنویسمدوساعته دارم مینویسم همش پاک شد!!ا(این نیز بگذرد!!همش خاطره میشه:از تکنیکهای تزریق اعتمادبنفس درشرایط بحرانی)

حاج خانوم و حاج اقا

ازاینجاببعدمربوط بزمانیه که ما رسیدیم چنارسوخته.وقتی رسیدیم اونجا نزدیک غروب بودو تا رسیدیم مدرسه و وسایلارو اوردیم پایین اذان دادنو تا موکتها روپهن کنندومستقربشیم برای اولین بار فتیم خونه ی حاج خانومو حاج اقابرای وضو ونماز.حالاشایدسوال پیش بیاد که چرا همونجا وضونگرفتیم.جواب سوال شمااینست که اساسااونجا...خب همکارانم دراتاق فرمان!اشاره میکنند که بایدیه نماهنگ ببینیم،برمیگردیم در خدمتتون هستیم(ازشیوه های نوین مردم آزاری که از صداوسیما یادگرفتم)

شروع نماهنگ!

خود نماهنگ درحال پخش هست!!

پایان نماهنگ!

دیدین برگشتم؟حالا جواب سوال شما!اونجا توی اون سه تا اتاقی که مدرسه نام داشت! نه خبری از ابخوری بود و نه حتی سرویس بهداشتی!!حتی یدونه!بچه ها ی مدرسه مجبور بودن برن خونه ی حاج خانوم وحاج اقا!!ماهم همینطور.توی اون روستا حتی اب لوله کشی هم نبود!از اب چشمه استفاده میکردن!تازه اونجا بود که میفهمیدم اب لوله کشی چه نعمتیه...وخیلی چیزای دیگه...باخودم فکرمیکردم  اینهمه سال بیخبریو چطورمیتونیم جواب بدیم؟؟؟؟ایاماتکلیفی در قبال اینهانداریم؟؟؟خودمونیم...خداوکیلی؟؟بابا دل بکنیم از این سریالای شبونه زیربادکولر!گفتم کولر ...گرما بیدادمیکرد...اینهاچجوری زندگی میکنن وما چطور!حتی حداقل امکانات رفاهیو هم نداشتن...اب لوله کشی...گاز...برا استحمام باید اب گرم میکردن روی اجاق...نظربدین لطفا...هنوزتماجراهای اردوتموم نشده هااا.فعلابای بااااااااااای


[ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 3:57 عصر ] [ سرباز کوچولو ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 138647