سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد دوباره (دختر امروز)
 
قالب وبلاگ

دیگر نگاهم نمیکنی...؟قبلا روزهایی بر من میگذشت که بدون ذکر نام شما شب نمیشد...همین شما اقا محمدیادت هست بار دومی که امدم خانه ات راهم ندادی...؟گریه کردم راهم ندادی...امدم بهشت زهرا...حواله ام دادی به رفقایت...گفتی من گریه کن نمیخواهم بچه.....من پیرو میخواهم...برو ادم شدی برگرد همینجا منتظرم...

انروزهایی که با یاد شهدا زندگی میکردم کجا رفت........چرا دیگر نگاهم نمیکنید........خسته ام از این قلب سیاه...  از این زندگی بی نور....زندگی بی شما...از  بودن در این دنیایی که باید خودت را نشان دهی.....دنیایی که ارزشم را به چیزهایی میدانند که شرمم می اید بگویم..در دنیایی که نشان داده شدن ،ارزش دخترست از زنده بودن حالم بهم میخورد...زیبا شدن برای چشم های هرزه... هیچ کس جز شما نمیداند چرا اینجا این حرفها را میگویم...

بی خیال این دنیا..یادت هست برای خود م برنامه ریخته بودم  ...؟که وقتی هم سن شما شوم شهید شده باشم...!برای خودم وقت تعیین کرده بودم..همه چیز یادم رفت...فقط یکسال دیگر تا بیست و دو سالگی ام مانده...باید طوری زندگی کنم که مرا ببرید...و اگر نبردید من میدانم واین دنیا...این پیر زنه...که  مرا از شما دور کرده....جلوی این همه همسنگر ...من قول میدهم...شما را به خدا شما هم قول بده...رفتی پیش شهدا نزد پروردگارت روزی میخوری......ما را یادت نرود...

 مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

ما که حساب خرابمان را خودت بهتر میدانی....مگر تو دعایی کنی....دعایم کن سید علی را تنها نگذارم........


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 1:15 عصر ] [ سرباز کوچولو ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 146
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 141247