تولد دوباره (دختر امروز) |
این وبلاگ برای من حکم یک دفترچه خاطرات را دارد. دفترچه خاطراتی که هیچ وقت میسر نشد کاغذی اش را بنویسم.بخاطر تنبلی. الان حسرت میخورم که چرا دوران عقد را ثبت نکردم.اشکالی ندارد هنوز جوونیم. عروسی ما گذشت خدااااااااااااااا رو شکر خوب بود جوونا توکل کنید به خدا .برید جلو خدا کمکتون میکنه نترسید از گرونی ها قانع باشید ما تا جایی که تونستیم هزینه های عروسی رو آوردیم پایین اما کیفیت عاااااااااااالی بود. خیلی از عروسیم راضی بودم.خدااااااااااااا کمک کرد.خدااااااااااااااااااا و گرنه ما با دست خالی شروع کردیم دست خالی. شعار نمیدم البته باید بگم که من توکلم خیلی قوی نبود بعضی وقتها.اما خدا به روم نیاورد.خستگیمو تلافی نکرد.اون خدایی کرد و من بندگی نکردم.بهش اعتماد کنید و حواستون به امتحاناش باشه. هر کسی خواست بیشتر بدونه بهم بگه تا بگم که چطور میشه هزینه ها رو پایین آورد و کیفیت خوب. اینا تجربه های شخصی منه . نمیدونم دیر به دیر خواهم آمد یا زود به زود.سرم شلوغه.اما میام.برای ثبت خاطرات در تقویم زمان هم که شده میام.ان شاء الله... [ پنج شنبه 93/8/29 ] [ 3:32 عصر ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |