تولد دوباره (دختر امروز) |
در مجموعه ی جای پای باران اگه توفیقی باشه قصد دارم خاطراتی از مقام معظم رهبری براتون بنویسم.برگرفته از کتاب «جای پای باران» دوپسرش شهید شده بودند اما اشک نریخت.از شهادت پسر دومش که باخبرشد بدون انکه خم به ابروبیاوردنامه ای به امام نوشت که نوه ی شش ماهه ام را هم بزرگ میکنم و میفرستم جبهه.شما نگران نباشید... اما حالا هق هق گریه هایش بلند شده بود...بغضی که تمام این سالها بر گلویش سنگینی میکرد یکجا شکسته شد.تمام حرفهای دل سوخته اش را با اشک بیرون میریخت.صدایش میلرزید.ترجیح میداد او را در اغوش بفشارد و تمام سالهای دلتنگیش را به پایش بریزد.به پای مردی که خانواده های شهدا را حتی در صدها کیلومتری پایتخت از یاد نمیبرد وسرزده دل داغدارشان راشاد میکرد [ جمعه 89/6/19 ] [ 3:12 صبح ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |