تولد دوباره (دختر امروز) |
امروز چه فعال شدم!!خب دیگههههههههههه بریم خوابگاه بخوابیم.نمیدونم چراامروز همه ی پستهام اینقد جدی بود!!عوضش خیلی مفید بود برین همشو بخونینخب دیگه تا دیر نشده بریم که سرپرست خوابگاه دیر تر از نه راهمون نمیده!!!ما به این خوبی اخه چرا اذیت میکنی سرپرستآخیییییششششششش دلم داشت میترکید اینهمه پست یه دونه شکلک نذاشته بودم...راستی اب دستته پرت کن بذار بریزه روی زمین ،اب روشنیه!دعواتم کردن با خودم!و بدو برو رمان نه ابی نه خاکی رو بخون.....نخونی نیم عمرت بعلاوه ی بیست وپنج صدم دیگه ش بر باده بیست وپنج صدم دیگه ش هم تخفیف دانشجویی حساب کردم.چه میکنن این اساتید با ما در ایام امتحانات!!ولی شوخی ندارما بعد از خوندن پستهای قبلیم !! بروکتاب نه ابی نه خاکیو بخون.د برو دیگه چرا وایسادی؟؟؟اه خون ادمو کثیف میکنن بریااااااااا ما که رفتیم خوابگاه.زت زیاد [ پنج شنبه 89/11/14 ] [ 7:47 عصر ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |