سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد دوباره (دختر امروز)
 
قالب وبلاگ

امسال من برای اولین بار رفتم اردو جهادی.خیلی اتفاقی 20تا30تیر.جاتون خالی حساااابی خوش گذشت.جریان ثبت نام این بود که انروز بنده به اتفاق دوستم تو مجتمع فرهنگی دانشگاه داشتیم قدم میزدیم البته یادم نیست که از بیکاری بود یا کارداشتیم!که دیدم به به چه خوراکی!ینمایشگاه فرهنگییییییی منم نیس خونمون فرهنگیانه وبابام فرهنگی کلا ناهاروشاممون فرهنگهدوستم رو که میخواس بره خوابگاه وبخوابه(چون ایدئولوژی مااین بود که خوابگاااااه یعنی محل خواب درس یعنی چی؟؟و اساسا کیلویی چند؟) روکشون کشون بردم اونجا.(درباره ی من فکرمنفی نکنید باورکنیدمن درراه رسیدن به اهدافم فقط کمییییییییییییییی مردم ازارم...کمی) خلاصههه رفتیم داخلوجاتون خالی خیلی قشنگ بود...اول هجرت1 بودنمادی ازسالهای قبل انقلابو اختناق ومبارزات اونسالها بعدهجرت 2شروع انقلابو دفاع مقدس و...بعد هجرت 3ماو راه ناتمام...

خیلی قشنگ بودوتأمل برانگیز...رسیدیم اخرنمایشگاه. اونجا برای اردوهای جهادی ثبت نام میکردن.دوتا دختراونجا نشسته بودن پرسیدم  این از همون اردوهاس که تلویزیون نشون میده؟گفتن اره.وکمی صحبتیدیموخندیدیموفرم گرفتم.تا اینجاش که مشکلی نبود.یعنی کمی اونطرفترشم مشکلی نبود!منظورم اسم فامیلموایناستاماچشتون روزبدنبینه کمی اونطرفترترش! بایک مشکل بزرگ روبروشدم!مضمون سوال این بودچه هنرهایی دارید؟داخل مربع علامت بزنید

گلدوزی:بابابیخیااااااااااااااال

خیاطی:اصلاحرفشونزن

اشپزی:روم سیا

خطاطی:ااااااااای روزگار

نقاشی:ای دل غافل

دیگه نمیگم.اصلا اصرارنکنین!رفتیم اونجا مثلا دلمون واشه هااا.افسردگی داشتم هنگام خروج!البته اینوقبلش بگم که داخل مربع علامت زدم احکام.گفتن طلبه داریم...توچجوری معماری میخونی؟!معماریاهنرمندن که!!!خلاصه خنده خنده ماستمالی نموده وباسرعت و استتارصحنه را ترک کردم!چه روزی بوداونرووووز! 
خب دیگه دستم خسته شد!تازه کاریم دیگههههههه!شماببخشیدنظرهم بدین لطفا!ای بابا!بای بای فعلا


[ شنبه 89/5/30 ] [ 12:39 عصر ] [ سرباز کوچولو ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 141120