سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد دوباره (دختر امروز)
 
قالب وبلاگ

باسلاااام به همه ی دوستان وبلاگی.امروز خیلی اتفاقی اومدم.بایدم زوووووووووودبرم.درهمین فرصت اندک باهمین دست کند!میخوام براتون از خاطرات اردو جهادی بگم.تااونجاگفته بودم که ثبت نام کردمو عزم رفتنو اینا...

بالاخره روز موعودفرارسیدوماساکمونو بستیمورفتیم.اولش یخورده اضطراب داشتم چون کسیو نمیشناختم وده روزهم بودوهی باخودم فکرای خفن میکردم که اگه خوش نگذره چییییییی!؟امابعدباخودم فکرکردم دیدم چه دغدغه های کودکانه ای!مگه من برای دوست پیداکردن دارم میرم؟؟؟!!!!با خودم گفتم دخترجون اگه انگیزت اینه ماروسرکارمون نذار ده روزوهنوز که شروع نشده برگردوبیخیال شو!

باکمال شرمندگی دیرم میشه بایدبرم میدونم خیلی کم بوداماقول میدم دفه ی بعدحتما براتون بیشتراز خاطرات شیرین اردوبگم.البته هرچی میخونم وفکرمیکنممیبینم الان که اساسا چیزی نگفتم که دفه ی بعدبیشترشوبگمامابرمیگردم شماهم برگردینبای باااای فعلا


[ یکشنبه 89/5/31 ] [ 12:31 عصر ] [ سرباز کوچولو ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 64
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 141165