تولد دوباره (دختر امروز) |
سلام .امروز یکی سر کلاس یه شعر قشنگ خوند خوشم اومد گفتم بنویسم.نمیدونم مال کیه. با این که این سبک شعرو نمیپسندم اما امروز حالم بده ...دعوام شده...یه دعوای کاری.... کاش منم یاد بگیرم بشره فی وجهه بودن رو در حال حزنه فی قلبه بودن.... خودمونیم عجب دین قشنگی داریماااااا...مثلا همین حدیث میگه که مومن باید حزنش در قلبش باشه و شادی وشادابیش تو صورتش....یعنی چی؟برداشت من این بود که یعنی جناب!!تو غم عالم هم رو دوشت باشه حق نداری ملتو به خاطر غم خودت اذیت کنی....بقیه چه گناهی کردن که باید روی عبوس تو رو تحمل کنن..بقیه چه گناهی دارن که تو با یکی دعوات شده.(این قسمتش با خودم بودم.......رسیدم به مرحله ی خود گیری!!!)ای وای راستی اومدیم یه شعر بنویسیمااا یادمان رفت.اینه: ان که مست امد ودستی به دل ما زد و رفت .........خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد... قشنگ بود ولی در عین بیربطیش....البته یه کم میلنگه یه جاهاییش به نظرم!!راستی برداشت منفی نشود...هیچ کس نیامده هیچ کس نرفته .... فک کنم حتی اگر نمیگفتم حالم بده اونقدر بیربط نوشتم که هر صاحبدلی!!خودش میفهمید... باز هم راستی حالا که اینقدر اسمون ریسمون به هم بافتم بگم که یه فیلم دیدم به تازگی از محسن مخملباف...................حالم به هم خورد . واقعا خدا رو شکر کردم که موسوی رای نیاورد میدونید که محسن مخملباف یکی از اون اصل کاریهای پشت صحنه ی موسوی بود و من خودم یکی از ایمیلاشو دیدم که درباره ی پروژه ی شهید سازی بود که این پروژه تو فضای مجازی مدت زیادی خیلی پررنگ بود...خدا رحم اساسی کرد به ما.........اسم فیلمو نمیگم......از خیییییلی چیزها هم فاکتور میگیرم ولی چند نکته ی واقعا بیشرمانه داشت:یکی اینکه دختر اقای مخملباف نقش همسرشو داشت......................تو این فیلم رسما میگفت من خدا رو قبول ندارم و..........................بیخیال...فقط گفتم که شما هم خدا رو شکر کنید... [ سه شنبه 90/2/20 ] [ 10:37 صبح ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |