تولد دوباره (دختر امروز) |
راستش اولش میخواستم فهیمه رو براتون معرفی کنم وبعد از نامه هاش بگم اما پس از اندکی تأمل! به این نتیجه رسیدم که اولش(حداقل یکی وحداکثرهر چی صفاکنم پست بعدی:نامه های فهیمه!نزنین بجون خودم ایندفه واقعا مینویسم.فقط لازمه اینو بدونین که فهیمه بابائیان پور یکی از دخترهای ارزشی دیروزن و این نامه هایی که براتون میذارم نامه هایین که برای شوهرشون که در جبهه بوده مینوشتن.روحش شاد [ سه شنبه 89/6/9 ] [ 3:7 صبح ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
باسلاااااااام بهمه ی خوانندگان این وبلاگ! اشتباه نشه! اون خوانندگانو نمیگمااا این خوانندگان! البته اونام اگه مجاز بخونن قدمشون روی ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() [ سه شنبه 89/6/9 ] [ 2:0 صبح ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
شهدا پیرو میخواهند نه عزادار... برایم حمدی بخوان که تو زنده ای ومن مرده شادی روحش صلوات [ شنبه 89/6/6 ] [ 7:54 عصر ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
اون مطلب دختردیروزکه پست قبلی بودو داشته باشین چون هنوز کلی باهاش کار داریم.انشالله از دفه های بعدباچندتاشون(اگه نشدحداقل یکیشون)آشنامیشیم.حالابریم سراغ اردوی جهااااااااااااادی:
[ شنبه 89/6/6 ] [ 6:27 عصر ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
چهره شان عجیب بود. روسریهای سرمه ای و کرم رنگ پوشیده بودندولباس بلندی برتن داشتند «سرمه ی چشمانشان»گردوغبارو اشک «سرخی لبهایشان»از خشکی تشنگی و«گونه هایشان»آفتاب زده وسوخته بود... «عطرشان»بوی باروت میداد و«گردنبندی» از پوکه به گردن داشتند «زیورشان»اسلحه شان بود یادوربین عکاسیشان یاضبط صوت و جعبه ی مهمات... «نقل عروسیشان»گلوله بود «شاهدعقدشان»شهدا،«ضامن عقدشان»امام،«شرط ازدواجشان»همراهی در سیروسلوک و«مدت ازدواجشان»شایدتاچندلحظه ی دیگر... و زنان جنگ چنین بودند......................................... [ شنبه 89/6/6 ] [ 4:36 عصر ] [ سرباز کوچولو ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |